محمد صادق حاتمی

محمد صادق حاتمی

دست نوشته های یک دکتر مهندس
محمد صادق حاتمی

محمد صادق حاتمی

دست نوشته های یک دکتر مهندس

چشمای تو (ستار )


 چشمای تو ( فیلم گلهای کاغذی )




من نگاهتو میخواستم که قشنگ ترین غزل بود

صحبت از فاجعه ی عشق با من از روز ازل بود

من یه عاشق غریبم با دلی خون و شکسته

اشک من اشک غروبه رو تن پیچک خسته

***

آخ که چشمات چه قشنگ بود با غزل های نگاهت

آب می شد دلی که سنگ بود

آخ که چشمات چه قشنگ بود !

چه قشنگ بود حرف چشمات با نگاه عاشق من

کاش می موند همیشه باقی لحظه های با تو بودن

***

دیگه بی تو همیشه فکر رفتن رو دارم

اگه امروز بمونم ، واسه فردا چی دارم ؟

پس چرا باید بمونم ، من که تو سینه ی آهم ؟

پس چرا باید بمونم ، من که تو رنگا سیاهم ؟

حالا من خسته از این راه ، می کَنم قلبمو از جا

شاید این قصه ی کوتاه ، سهم من بوده تو دنیا